- سبک کردن
- اهانت
معنی سبک کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- سبک کردن
- تخفیف
- سبک کردن
- облегчать
- سبک کردن
- erleichtern
- سبک کردن
- полегшувати
- سبک کردن
- odciążać
- سبک کردن
- aliviar
- سبک کردن
- alleggerire
- سبک کردن
- aligerar
- سبک کردن
- alléger
- سبک کردن
- verlichten
- سبک کردن
- हल्का करना
- سبک کردن
- meringankan
- سبک کردن
- 가볍게 하다
- سبک کردن
- hafifletmek
- سبک کردن
- kupunguza uzito
- سبک کردن
- ทำให้เบา
- سبک کردن
- হালকা করা
- سبک کردن
- ہلکا کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرکات سبکسرانه کردن
شتاب، تعجیل، پیش افتادن
رنگ سبز به چیزی زدن، به رنگ سبز درآوردن، کنایه از رویانیدن، کاشتن و رویانیدن گیاه، برای مثال یک زمان چون خاک سبزت می کند / یک زمان پر باد و گبزت می کند (مولوی - ۵۴۵)
دفترینه کردن
سر باز زدن امتناع کردن سرباز زدن ابا داشتن ابا آوردن
باخر رسانیدن چیزی را بسر بردن، موافقت کردن با چیزی
دریافتن، فهمیدن
پی بردن، دریافتن
کوشیدن
انتقاد
سخت متلاشی کردن از هم پاشیدن: بعضی مارها با زهر خود آدم را آهک میکنند